Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری فارس، رهبر انقلاب اسلانی در دیدارهای اخیر بر این نکته تأکید داشته‌اند که طوفان الاقصی و عملیات نیروهای مقاومت فلسطینی علیه رژیم اشغالگر قدس آغاز روند آمریکا زدایی از منطقه است و همچنین شکست رژیم صهیونیستی در واقع به معنی شکست آمریکاست.

بر همین اساس پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در گفت‌وگویی با مجتبی فردوسی پور سفیر سابق ایران در اردن و رئیس گروه مطالعات غرب آسیا مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امورخارجه به بررسی نقش عملیات طوفان الاقصی در روند آمریکازدایی از منطقه غرب آسیا پرداخته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


 
کلیدواژه آمریکازدایی که از سوی رهبر انقلاب طرح شد به بروز چه تحولی در منطقه غرب آسیا اشاره دارد و ابعاد آن چگونه است؟ در همین راستا چه تغییراتی در سیاست‌ها و رفتار دولت‌های منطقه بروز یافته و این تغییرات را چگونه باید تفسیر کرد؟

ابعاد اندیشه سیاسی رهبر انقلاب در باب کلیدواژه آمریکازدایی ناظر بر دو مولفه اساسی است؛ مولفه اول اینکه ایالات‌متحده آمریکا پس از خروج بریتانیا از منطقه که بیش از نیم قرن از ۱۹۷۱ تاکنون می‌گذرد؛ سلطه و استیلای خود را بر سطح منطقه غرب آسیا پراکنده است.

وضعیت رو به جلوی جهان امروز به گونه‌ای است که با وضعیت رویکردهای سنتی و هژمونیک ایالات‌متحده آمریکا آمیختگی و آمیزشی ندارد و امروزه با توجه به تبلور و ظهور و بروز افکار بیداری اسلامی در سطح منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا تقریبا می‌توان گفت ملت‌های بیدار این منطقه به‌شدت ضد آمریکایی هستند و به‌هیچ‌وجه خواهان دولتمردان متحد و متفق با ایالات‌متحده آمریکا نیستند. این مولفه اول است که معتقدیم آمریکا به وضعیت افول هژمونیک منطقه‌ای‌اش دارد نزدیک می‌شود و این وضعیت در عرصه بین‌المللی و جهانی نیز خود را نشان می‌دهد.

مولفه دوم که برآمده از ظهور و بروز انقلاب اسلامی به برکت نهضت حضرت امام خمینی‌‌ رحمه‌‌الله است، برآمدن نوعی رویکردهای نامتقارن است. تبلور مقاومت اسلامی در سطح منطقه به‌عنوان برگه فشار علیه هژمونی ایالات‌متحده آمریکا با رویکرد انقلاب اسلامی و حکمرانی جمهوری اسلامی در سطح منطقه گسترده شده و امروزه اثرات نتیجه‌بخش این برگه فشار خودنمایی می‌کند و مشخص است که ایالات متحده آمریکا این فشار را پذیرفته و در مقابل این فشار ناچار به عقب‌نشینی است و مصداق عینی آن را در وضعیت عراق و افغانستان دیدیم و این کوس افول هژمونی ایالات متحده آمریکا را در سطح منطقه به صدا درآورده است.

رهبر انقلاب در بیاناتشان تصریح کردند شکست رژیم‌صهیونیستی در این حادثه فقط شکست رژیم‌صهیونیستی نیست، بلکه شکست آمریکاست. با توجه به آنچه در این دوماه و نیم گذشته است شکست آمریکا چگونه تحلیل می‌شود؟ به‌طورکلی نفوذ و سلطه آمریکا در غرب آسیا در مقایسه با دهه‌های قبل چه وضعیتی دارد و عملیات طوفان الاقصی چه تاثیری بر این موضوع گذاشته است؟

نگاه رهبر انقلاب در باب شکست ایالات متحده آمریکا در پسا طوفان الاقصی با دو رویکرد تبیین می‌شود؛ رویکرد اول این بود که ایشان معتقدند شکست اسرائیل ترمیم‌ناپذیر است، با وجود آنکه همه بنگاه‌های تبلیغاتی اعلام کردند اسرائیل شکست خورده است؛ ولی رهبر معظم انقلاب فرمودند این شکست، شکستی ترمیم‌ناپذیر است به‌دلیل اینکه ارکان نظامی، امنیتی و اطلاعاتی رژیم‌صهیونیستی را فروپاشاند و متلاشی کرد و دلیل حضور ایالات متحده آمریکا در سطح منطقه‌ای ناشی از همین وضعیت بود.

بنابراین اتفاقی که افتاده اولاً شکست ترمیم‌ناپذیر رژیم‌صهیونیستی و ثانیاً شکست ایالات‌متحده آمریکاست که با تمام قوا وارد عرصه میدان عملیاتی شده و دو رأس ناو هواپیمابر خودش یعنی آیزنهاور و جرارد فورد را وارد مدیترانه کرد؛ اما وقتی دید عایدی برای نگهداشت دستاورد اسرائیل و برگ برنده در منازعه ندارد از مدیترانه خارج شد و وارد منطقه غرب آسیا شد؛ ولی با اقدامی که انصارالله یمن در حوزه تسلط تنگه باب‌المندب اعمال کرد، حتی ائتلاف دریایی ایالات‌متحده آمریکا هم نتیجه نداد و به‌ناچار ناو آیزنهاور از منطقه خلیج‌فارس نیز خارج شد. بنابراین آمریکایی‌ها نه‌تنها در حوزه سخت‌افزاری دچار شکست شدند، بلکه با اعتراف خودشان، این شکست را در حوزه نرم‌افزاری و جنگ هوش مصنوعی هم در همان ابتدای شنبه هفتم اکتبر(۱۵ مهرماه) پذیرفتند.

نکته سوم مقوله نظم جهانی است که تحت‌تاثیر هفتم اکتبر و عملیات طوفان الاقصی دچار تغییر و تحول شد و مرشایمر نظریه‌پرداز آمریکایی در این باب می‌گوید: دیگر موازنه تهدید سنتی در جهان امروز کارساز نیست و بایستی براساس موازین جدید عمل کرد؛ یعنی قدرت هسته‌ای برتر رژیم صهیونیستی در مقابل گروه مقاومت ۴۰-۴۵ هزار نفری امروزه کارایی ندارد و این موازنه تهدید دیگر پاسخگو نیست. پس یکی از تاثیرات و پیامدهای اساسی طوفان الاقصی به‌هم‌خوردن نظم جهانی و هندسه نظم بین‌المللی است که این هم یک نوع شکست و افول هژمونیک ایالات‌متحده آمریکا در وضعیت روبه جلوی نظام بین‌الملل محسوب می‌شود.

فاش شدن ادعاهای دروغین حقوق بشری، آشکار شدن باطن ظاهرسازی‌های غیرواقعی و بروز زشت هیولای منحوس آمریکا و انگلیس از پیامدهای طوفان الاقصی بود. چرا این نقاب‌ها فرو افتاد و امپراتوری رسانه‌ای غرب بی‌تاثیر شد؟

ادعای دروغین حقوق بشری ایالات متحده آمریکا و غرب برآمده از دو مولفه اساسی است؛ مولفه اول پیمان وستفالی است که بعد از جنگ‌های اروپایی و جنگ‌های اردوگاه غرب محقق شد و اینها مدعی ساختار حقوق بین‌الملل و حقوق بشر و سازماندهی نظم و صلح بین‌المللی و عدالت بین‌المللی براساس فرآیند نهادهای بین‌المللی شدند؛ اما این نهادها در پسا طوفان الاقصی اثربخشی و کارایی خود را از دست دادند و دیدیم با افکار عمومی، جهان نظم جدیدی پیدا کرد که این نهادهای بین‌المللی تحت تاثیر افکار عمومی وزن و ثقل خود را در حوزه جهانی و بین‌المللی از دست دادند.

مولفه دوم در این راستا عطف توجه ما به لیبرال‌دموکراسی غرب است. غرب مدعی است که حکمرانی خود را بر اساس لیبرال‌دموکراسی چیده و لذا اصل و اساس دموکراسی که غرب مدعی آن است برای صیانت از حقوق اساسی مردم است؛ بنابراین تحت لوای حقوق اساسی و دموکراسی یا همان فرآیند لیبرال‌دموکراسی این‌ها خود را در نقاب‌های زشت حقوق بشری پنهان کردند و تصورشان این بود که فرهنگ عامه در سطح بین‌المللی و جهان تحت پوشش لیبرال‌دموکراسی تغییر پیدا خواهد کرد. اما اتفاقی که افتاد این بود که این نقاب زشت و زننده با توجه به جنایات و جرایم جنگی ضد انسانی، ضد حقوق‌بشری و ضد بشردوستانه توسط رژیم‌صهیونیستی زائل شد و نقاب از چهره افتاد و صورت کریه، زشت و زننده غرب که در پسا نقاب لیبرال‌دموکراسی براساس فرآیند به ظاهر حقوق اساسی شکل گرفته بود زائل شد و از بین رفت و این چهره کریه و زشت نمایان شد. این دو مولفه حائز اهمیت هستند و شاید بتوان گفت به مراحل افول لیبرال‌دموکراسی در جوامع توسعه‌یافته غربی نزدیک می‌شویم.

استراتژی صبر و تسلیم نشدن در برابر شدیدترین حمله‌ها و تهاجمات در بین مردم فلسطین و سربازان حماس ریشه در چه چیز دارد و رژیم اشغالگر قدس روندهای آینده خود را با توجه به این روحیه و وضعیت مردم فلسطین چگونه طراحی خواهد کرد؟

استراتژی مقاومت براساس رویکرد تحولات تاریخی متغیر عرصه فلسطین قابل تحلیل و ارزیابی است. آنچه حائز اهمیت بوده این است که در فرآیند فلسطین مراحلی را پشت سر گذاشتیم که رویکردها مهم هستند و باید به آنها توجه کرد. در دوره ابوعمار سه مرحله را پشت سر گذاشتیم؛ مرحله اول فرآیند مقاومت حداکثری بود. بعد با فروپاشی اردوگاه شرق احساس مقاومت فتح و شاخه مسلحانه این بود که بدون حامی شده و لذا فرآیند سازش را پیش گرفت؛ اما با این ابتکارعمل که در یک دست سلاح و در دست دیگر قلم به‌سمت سازش رفتند و هر جا سازش را خلاف جهت و معیار خود می‌دیدند از فشار اسلحه استفاده می‌کردند. این در وضعیت بعد از اسلو، زمین در مقابل سازش تبدیل شد و با معادله اجلاس سران اتحادیه عرب با طرح پیشنهادی عربستان‌سعودی، معادله زمین در مقابل سازش شکل گرفت که به طرح دو دولت عربستان‌سعودی به‌عنوان پیشنهاد ملک عبدالله در اجلاس بیروت سال ۲۰۰۲ طرح شد.

در آنجا مبنای شکل‌گیری دولت فلسطین براساس مرزهای چهار ژوئن سال ۱۹۶۷ کلید خورد؛ ولی اسرائیل با آن کنار نیامد و آن را نپذیرفت، لذا این معیار از دست طرف‌های سازشی یا سازشکار خارج شد و به طرح معامله قرن در دوره ترامپ رسیدیم و بحث تشکیل دولت واحد یهودی_عبری در تمام سرزمین‌های اشغالی فلسطین مطرح شد و می‌توان گفت فرآیند سازش، از فرآیند سازش زمین به فرآیند سازش در مقابل رفاه و اقتصاد رسید؛ یعنی صرف اقتصاد معیشتی برای فلسطینی‌ها تشکیل دولت را برایشان رقم بزند یا بتواند وضعیت سلطه را تحکیم و تثبیت کند؛ اما این اتفاق نیفتاد و طوفان‌الاقصی نشان داد چیزی که برای فلسطینی‌ها به‌عنوان شاخص تغییر مسیر و برآورنده خواست حقیقی و حق و حقوق آنها در ایجاد دولت فلسطینی می‌تواند پابرجا بماند فقط مقاومت مسلحانه و اعمال زور در مقابل زور است و طوفان الاقصی این را ثابت کرد که فقط از طریق اعمال قدرت می‌توان حتی به مرزهای چهار ژوئن دسترسی پیدا کرد و دیدیم در طوفان الاقصی نوار غزه که شامل ۴۸ تا ۶۷ می‌شد بخش‌هایی از آن از لوث شهرک‌نشینان پاک شد و اسرائیلی‌ها تقریباً از این مناطق تخلیه شدند و خود این یک دستاورد بزرگ به‌عنوان پیامد طوفان الاقصی و نکته حائز اهمیت است.

استراتژی رژیم اشغالگر قدس بعد از این بر این خواهد بود که شدت و حدت به خرج دهد و از طریق اعمال خشونت و اعمال فرآیند سخت‌افزاری در مقابل مقاومت تلاش کند، مقاومت را خلع سلاح و از مناطق فلسطینی پاکسازی کند که امکان آن نیست؛ چون جنبش‌های مقاومتی ایده را نمی‌توان پاکسازی کرد، مگر اینکه بخواهند تمام ملت فلسطین را از دم تیغ بگذرانند که این هم امکان‌پذیر نیست؛ همان‌طور که در پسا جنگ تابستان ۲۰۰۶ جنگ ۳۳ روزه لبنان چنین اتفاقی نیفتاد و امروز مقاومت حزب‌الله به مراتب قوی‌تر از روزهای اولی است که جنگ را آغاز کرد.

نهادهای بین‌المللی از جمله شورای امنیت سازمان ملل و... بعد از شروع طوفان الاقصی چه وضعیتی در جهان و افکار عمومی پیدا کردند؟

نهادهای بین‌المللی با توجه به دوقطبی شدنشان کارایی و کارآمدی خود را از دست دادند و در نطق‌های آنتونی گوتروش، دبیرکل سازمان ملل متحد برخلاف رویه‌ای که شورای امنیت در پیش گرفته و تقریبا می‌توان گفت تمام قطعنامه‌های آتش‌بس و کمک‌های انسان‌دوستانه را توسط ایالات‌متحده آمریکا و اذنابش و حمایت از رژیم‌صهیونیستی وتو کردند، ولی دوقطبی مجمع عمومی سازمان ملل و شورای امنیت را داشتیم که قطعنامه از طریق فرآیند مجمع عمومی سازمان ملل جلو رفت و در مجمع عمومی ۱۵۳کشور از وضعیت غزه و حمایت از ملت مظلوم فلسطین پشتیبانی کردند که این امر نشان‌دهنده آن است که نهادهای بین‌المللی فرآیند دوقطبی را پیش می‌برند. این فرآیند دوقطبی نیست یا به وجود نمی‌آید مگر اینکه براساس فشار افکار عمومی جهان باشد.

اتفاقی که در پسا طوفان‌الاقصی رخ داد این بود که جهان متوجه فلسطین شد و یک‌بار دیگر فلسطین در صدر اخبار و رسانه‌ها قرار گرفت و نکته حائزاهمیت طوفان الاقصی بود که فلسطین را از حضیض به عرش آورد و امروزه نقطه کانونی و مرکز افکار عمومی بین‌المللی مسئله فلسطین و رسیدگی به حق و حقوق ملت مظلوم فلسطین است و این نکته حائز اهمیت است که در پسا طوفان‌الاقصی با تبلور افکار عمومی در دنیا وضعیت نهادهای بین‌المللی رو به افول گذاشته و کارایی و کارآمدی خود را تا حد زیادی از دست داده و این فشار افکار عمومی است که می‌تواند با تاثیر بر حکمرانی‌ها و دولت‌ها از طریق فرآیند مجمع عمومی سازمان ملل متحد شکل اقدام نهادها را مدیریت و کنترل کند که نکته حائز اهمیت به عنوان پیامد طوفان الاقصی محسوب می‌شود.

پایان پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: غرب آسیا ایالات متحده آمریکا نهادهای بین المللی لیبرال دموکراسی رژیم صهیونیستی منطقه غرب آسیا سطح منطقه بین المللی رهبر انقلاب فرآیند سازش افکار عمومی مجمع عمومی سازمان ملل حائز اهمیت حقوق بشری نکته حائز توان گفت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۵۰۲۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بایدن هم مثل ترامپ عربستان را قربانی می‌کند؟

آیا دولت بایدن برای نجات رژیم صهیونیستی از انزوا و شکست بین‌المللی، عربستان را پیش پای اسرائیل قربانی می‌کند؟

به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: در حالی که پایتخت‌ها، شهرها و دانشگاه‌های بسیاری از کشورهای جهان شاهد گسترده‌ترین اعتراضات ضد صهیونیستی است، وزیر خارجه آمریکا پس از دیدار با همتای سعودی در ریاض مدعی شد: «روابط عربستان و اسرائیل به زودی عادی می‌شود. اقدام دوطرفه عربستان و آمریکا در رابطه با پرونده عادی‌سازی روابط با اسرائیل در مراحل پایانی است. آمریکا و عربستان سعودی طی یک ماه گذشته درباره عادی‌سازی روابط میان ریاض و اسرائیل اقداماتی انجام دادند».

فیصل بن‌فرحان وزیر خارجه عربستان هم گفته است: «به مراحل نهائی توافق امنیتی با آمریکا نزدیک شده‌ایم». این در حالی است که بلینکن با وقاحت گفته است: اسرائیل برنامه‌ای برای حفاظت از غیرنظامیان در حمله به «رفح» در جنوب غزه ندارد.

بلینکن در نشست با وزیران شورای همکاری خلیج‌فارس هم، خواستار سیستم دفاعی یکپارچه در مقابل ایران شد و ادعا کرد: رویارویی ایران با اسرائیل، نیاز به یکپارچگی دفاعی بیشتر را نشان می‌دهد. این حمله، تهدید حاد و فزاینده ایران را نشان می‌دهد، اما همچنین ضرورت همکاری ما در زمینه دفاع یکپارچه را نشان می‌دهد.

اظهارات بلینکن مبنی بر این که آمریکا و عربستان طی یک ماه گذشته درباره عادی‌سازی روابط میان ریاض و اسرائیل اقداماتی انجام دادند، در حالی است که تشدید جنایت‌های اسرائیل در ماه‌های اخیر، موجب برانگیختگی گسترده جهانی و همچنین آماده شدن محاکم بین‌المللی برای صدور حکم تعقیب و بازداشت مقامات جنایتکار صهیونیست شده است. در میدان نظامی نیز تحلیلگران، از قطعیت شکست اسرائیل خبر می‌دهند و این علاوه‌بر ضربت راهبردی تحقیرآمیزی بود که اسرائیل از ایران خورد.

در چنین شرایطی به نظر می‌رسد دولت بایدن و نتانیاهو اصرار دارند دولت‌هایی مانند سعودی، اردن و امارات را قربانی کنند تا هر طور که شده اسرائیل را از باتلاقی که در آن دست‌وپا می‌زند، بیرون بکشند.

پیش از این، دیوید هرست، سردبیر وب‌سایت آمریکایی میدل‌ایست‌آی با اشاره به نقش‌آفرینی اردن، هنگام حمله ایران به اسرائیل هشدار داده بود: «در حالی که مردم اردن، شلیک موشک‌های ایرانی به اهداف خود در اسرائیل را تشویق می‌کردند، ارتش اردن آنها را از طرف اسرائیل سرنگون می‌کرد. اسرائیل ممکن است این واقعیت که متحدان واقعی دارد را جشن بگیرد، اما با این کار، مشروعیت دوستان خود را به طرز مُهلکی تضعیف می‌کند».

البته ایران در آن حمله، پایگاه‌های جاسوسی و نظامی اسرائیل از جمله پایگاه نواتیم را که حفاظت‌شده‌ترین پایگاه نظامی دنیا توصیف می‌شود، درهم کوبید و فقط ذلت و خفّت ماجرا برای شاه خائن اردن بماند.

بیگاری کشیدن اخیر از عربستان و واداشتن او به انتحار با باقی‌مانده حیثیت خود نزد ملت‌های مسلمان، در حالی است که میدل‌ایست مانیتور، آبان ۱۴۰۰ با اشاره به «گاو شیرده» توصیف‌شدن سعودی از سوی ترامپ نوشت: «زمانی که ترامپ، عربستان را گاو شیرده توصیف کرد، بن‌سلمان احساس توهین نکرد. او چرا در مقابل توهین‌های مداوم رهبران غربی سکوت می‌کند، اما در لبنان تنش ایجاد می‌کند؟».

دونالد ترامپ سال ۱۳۹۵ در حالی که هنوز رئیس‌جمهور نشده بود، گفته بود: «عربستان برای ما مانند گاوی شیرده است که هر وقت دیگر نتواند دلار و طلا بدهد، دستور ذبح آن را صادر می‌کنیم و این واقعیتی است که همه دوستان و دشمنان آمریکا به ویژه خود مقامات سعودی از آن آگاهند. عربستان، باید سه‌چهارم ثروتش را به آمریکا بابت حمایت‌های ما بپردازد».

او پس از ریاست‌جمهوری هم در جریان نشست خبری مشترک با سران لتونی، لیتوانی و استونی گفته بود: «می‌خواهم از سوریه خارج شویم و به کشورمان بازگردیم، می‌خواهم کشور خود را بازسازی کنم، هفت تریلیون دلار صرف کردیم اما هیچ چیزی نگرفتیم. ما در این مورد خیلی جدی فکر می‌کنیم و به‌زودی در این مورد تصمیم قطعی خواهیم گرفت. من به ریاض گفتم اگر می‌خواهید در این‌جا بمانیم، پس هزینه‌اش را بپردازید». ترامپ، اردیبهشت ۱۳۹۷ هم در دیدار با محمد بن‌سلمان گفت: «عربستان سعودی جزو خریداران بزرگ ما بوده است. [خطاب به بن‌سلمان] یکی از سرمایه‌گذاری‌های بزرگ شما خرید سهام و اقلام مختلف و تولید شغل برای آمریکایی‌ها است. من در ماه می در ریاض بودم. صدها میلیارد دلار به ایالات‌متحده بازگرداندیم. ما این را می‌دانیم و آنها هم می‌دانند». ترامپ سپس با نشان دادن چند لوح درباره خریدهای سعودی گفت: «اینها بعضی از چیزهایی هستند که از ما خریده‌اند. این یکی سه میلیارد دلار است، آن ۵۳۳میلیون دلار و آن یکی ۵۲۵میلیون دلار. این پول‌ها برای شما چیزی نیست؛ بیشتر بخرید این ۸۸۰میلیون دلار، این ۶۴۵میلیون دلار، این یکی ۶میلیارد دلار...».

اما بیش از صد میلیارد خرید نظامی از آمریکا- فقط ظرف یکی دو سال- نتوانست عربستان را به هنگام حمله متجاوزانه به یمن و تلافی‌شدن از سوی انصارالله، از گرداب نجات دهد و مانع از فرود آمدن موشک‌های در مناطق نفتی و نظامی شود. حالا هم به نظر می‌رسد اگر پای عربستان بیش از گذشته به بازی جنایتکارانه اسرائیل و آمریکا سُر بخورد، طرفی که بیش از همه زیان خواهد کرد، دولت سعودی است. مقاومت یمن نشان داده که کمترین ملاحظه‌ای درباره حامیان جنایات رژیم صهیونیستی ندارد.

دیگر خبرها

  • یکی از ثمرات طوفان‌الاقصی بیداری وجدان‌های دانشجویان است
  • عملیات‌های طوفان‌الاقصی و وعده صادق، تحولات عظیمی را در دنیا ایجاد کردند
  • طوفان الاقصی| حمله هوایی ائتلاف آمریکایی- انگلیسی به یمن
  • روز ۲۰۸ طوفان‌الاقصی|یمن: با آتش بازی نکنید
  • خیزش دانشگاهیان آمریکا یکی از دستاورد‌های طوفان‌الاقصی است
  • درخواست ترامپ برای تغییر نتانیاهو
  • ۱۰ شکاف بزرگ در روابط رژیم‌صهیونیستی با غرب طی جنگ طوفان الاقصی
  • طوفان الاقصی| حمله ارتش یمن به دو ناوشکن آمریکایی و یک کشتی اسرائیلی 
  • بایدن هم مثل ترامپ عربستان را قربانی می‌کند؟
  • روز ۲۰۷ طوفان‌الاقصی|تداوم حملات هوایی اسرائیل به غزه